کتاب مقدس: ترجمه قدیم
پیدایش
آغازها! کتاب پیدایش کتاب آغازها است! آغاز عالم هستی، آغاز حیات گیاهان و جانوران، و آغاز حیات انسان. اما سرآغاز بسیاری دیگر از امور را نیز در این کتاب مییابیم: سرآغاز پیوندهای خانوادگی، گناهِ عالمگیر، قتل و جنایت، صنعت، هنر، قومها و ملتها، و در نهایت سرآغاز قوم اسرائیل.
کتاب پیدایش یکی از بحثانگیزترین کتابها است. علت آن است که این کتاب به شرح رویدادهایی میپردازد که در فراسوی تاریخ مدون بشر قرار دارند. پیدایش میکوشد با زبانی خاص و موجز و بهدور از خرافه، چگونگی پدیدآییِ عالم هستی را به دست خالق آن شرح دهد. همچنین با زبانی پر رمز و راز به شرح ورود نافرمانی و عِصیان به زندگی بشر میپردازد.
خروج
دوّمین کتاب تورات موسی، چنانکه از نامش پیدا است، به شرح خروج قوم اسرائیل از سرزمین مصر میپردازد. ماجراهای این کتاب و نیز سه کتاب بعدی تورات موسی (یعنی لاویان، اعداد، تعیین تاریخ دقیق خروج بنیاسرائیل از مصر بر اساس مندرجات کتاب خروج، مقدور نیست. دانشمندان این رویداد را بین سدههای پانزدهم تا سیزدهم قبل از میلاد تاریخگذاری میکنند. اما مهمتر از تاریخ این رویداد، آن است که خداوند به بازوی افراشته، قوم خود را از سرزمین بندگی به سرزمین آزادی رهبری میکند.و تثنیه) به دورهای مربوط میشود که قوم اسرائیل در بیابان به سر میبرند و آهسته به سوی ارض موعود، یعنی سرزمین کنعان پیش میروند.
لاویان
سوّمین کتابِ تورات موسی، نام قبیلۀ لاوی را بر خود دارد که عهدهدار نظام عبادت بودند. این کتاب حاوی دستورالعملهایی است برای کاهنان تا قوم اسرائیل را در عبادت خدا رهبری کنند. همچنین به قوم خدا نشان میدهد چگونه زندگی مقدسی داشته باشند. اگر کتاب لاویان را در یک نشست بخوانیم، موضوعی که بیش از هر چیز خودنمایی میکند، قدوسیت خدا است. از آنجا که خدا قدوس است، قوم او نیز باید چه بهطور جمعی و چه انفرادی مقدس باشند.
اعداد
کتاب اعداد که چهارمین کتاب از تورات، یعنی نوشتههای پنجگانۀ موسی است، با فهرستی طولانی از شجرهنامههای مبسوط بنیاسرائیل آغاز میشود. برای بنیاسرائیل بسیار اهمیت داشت که بتوانند تبار خود را به یکی از دوازده پسر یعقوب (همان اسرائیل) برسانند، زیرا به این وسیله، میتوانستند ثابت کنند که جزو قوم برگزیدۀ خدا و وارث وعدههای ابراهیماند. این حاوی پیامی برای ما نیز هست تا از تعلقمان به خانوادۀ الهی اطمینان یابیم و بدانیم که به واسطۀ فیض مسیح، براستی فرزند خدا هستیم.
تثنیه
کتاب تثنیه، پایانبخش کتابهای پنجگانۀ موسی (تورات) است. تثنیه به معنی شریعت ثانی نیست، بلکه تکرار یا تشریح شفاهی همان شریعت نخستین است که از زبان موسی بیان میشود. بنا بر روایت کتاب، موسی در روز نخست از ماه یازدهم از سال چهلمِ خروج بنیاسرائیل از مصر، بیان این مطالب را آغاز کرد (۱:۳). این سخنان در واقع وداع موسی با بنیاسرائیل است.
یوشَع
کتاب یوشَع به شرح ورود قوم اسرائیل به سرزمین موعود و تصرف آن به دست ایشان میپردازد. این کتاب از جایی آغاز میشود که کتاب تثنیه به پایان میرسد. قوم اسرائیل پس از سالها بردگی در مصر و بعد از چهل سال سرگردانی در بیابان، سرانجام اجازه مییابند به سرزمینی داخل شوند که خدا به پدرانشان وعده داده بود.
داوران
واژۀ ’داوران‘ به رهبرانی اطلاق میشد که خدا به قوم اسرائیل عطا میفرمود تا از ایشان در برابر دشمنانشان حفاظت و حمایت کنند. در این کتاب به دوازده ’داور‘ اشاره شده است. اگر عیلی و سَموئیل را نیز از این داوران محسوب کنیم، شمار آنها به چهارده میرسد. کتاب داوران زمانی حدود ۳۵۰ سال را در بر میگیرد.
روت
کتاب روت نام خود را از یکی از شخصیتهای اصلی کتاب، یعنی روت، اهل موآب، اخذ کرده است. ماجرای کتاب روت در دورۀ داوران رخ داده، زمانی که میان قوم اسرائیل و موآبیان صلح برقرار بود. خانوادهای اسرائیلی به هنگام خشکسالی، به سرزمین موآب مهاجرت میکنند. پسران این خانواده با دختران موآبی وصلت مینمایند. چون هر دو پسر میمیرند و مادرِ آنان قصد بازگشت به سرزمین اسرائیل میکند، ایمان عظیم روتِ موآبی به خدای اسرائیل خواننده را به شگفت میآورد. روت با اصرار تمام میخواهد تا همراه نَعومی، مادرشوهرش، به اسرائیل برود. پس آن دو به سرزمین اسرائیل میروند. روت به شکلی معجزهآسا با بوعَز، یکی از خویشان ثروتمند نَعومی وصلت میکند و به این ترتیب، جَدّۀ بزرگ داوود پادشاه میشود، و از طریق نسل داوود، این افتخار را پیدا میکند که جَدّۀ عیسی مسیح نیز باشد.
اوّل سموئیل
کتابهای اوّل و دوّم سموئیل نام خود را از سموئیل نبی، آخرین و بزرگترین داور قوم اسرائیل گرفتهاند. این دو کتاب در اصل کتابی واحد را تشکیل میدادند. اما مترجمین ترجمۀ ’هفتادتَنان‘ (یا سِپتواِجِنت، ترجمۀ یونانی عهدعتیق که حدود دو سده پیش از میلاد فراهم آمد)، آن را به دو بخش تقسیم کردند. جِروم در ترجمۀ لاتینِ خود در اوائل سدۀ پنجم مسیحی این تقسیمبندی را رعایت کرد و تا به امروز نیز همین رویه دنبال میگردد. عنوان این دو کتاب در طول تاریخ متغیر بوده است؛ آنها در ترجمۀ هفتادتَنان، ’کتابهای اوّل و دوّم پادشاهی‘، در ترجمۀ والگیت جروم، ’اوّل و دوّم پادشاهان‘ و در سنّت عِبرانی و ترجمههای امروزی، ’اوّل و دوّم سموئیل‘ نامیده شدهاند.
دوّم سموئیل
در این کتاب، نخست شاهدیم که داوود بر قبیلۀ یهودا پادشاه میشود، و کمی پس از آن، همۀ دیگر قبیلههای اسرائیل او را به عنوان پادشاه میپذیرند. خدا دربارۀ داوود شهادت میدهد که او پادشاهی است موافق دل او. با این حال، میبینیم داوود مرتکب گناه میشود و عواقب سستیهای اخلاقی خود را در خونریزیهایی که در خانوادۀ خودش و سپس در میان قوم رخ میدهد، میبیند. نقطۀ اوج این نابسامانیها را میتوان در طغیان پسر او اَبشالوم مشاهده کرد.
اوّل پادشاهان
کتابهای اوّل و دوّم پادشاهان به شرح سلطنت داوود و سلیمان، تجزیۀ مملکت به دو بخش شمالی و جنوبی، و سلطنت پادشاهان این دو بخش میپردازند. آنچه مورد توجه نویسندگان این دو کتاب است، نه تاریخ اجتماعی-سیاسی، و یا وضعیت اقتصادی قوم خدا، بلکه میزان وفاداری پادشاهان دو مملکت شمالی (اسرائیل) و جنوبی (یهودا) به عهد خدا است. از همین رو، به پادشاهانی که از نظر سیاسی و اقتصادی بسیار کامیاب بودهاند (نظیر عُمری در اسرائیل) بسیار کوتاه اشاره شده، حال آنکه پادشاهانی نظیر حِزِقیا و یوشیا که دستاوردهای روحانی شایانی داشتهاند، بسیار مورد توجه قرار گرفتهاند.
دوّم پادشاهان
کتاب دوّم پادشاهان دنبالۀ طبیعی و منطقیِ کتابِ اوّل پادشاهان است. همانگونه که در معرفی کتاب اوّل پادشاهان گفته شد، تقسیم آنها به دو کتاب، صرفاً علت فنی داشته است.1:0 رجوع کنید به معرفی کتاب اوّل پادشاهان. این کتاب به شرح خدمات آخر ایلیای نبی و آغاز خدمات اِلیشَع نبی میپردازد، که بخش اوّل کتاب را اشغال کرده است. سپس رخدادهای مربوط به ایام حکومت پادشاهان یهودا و اسرائیل پی گرفته میشود، تا زمانی که حکومت شمالی یعنی اسرائیل سقوط میکند و اهالی آن به تبعید میروند. در بقیۀ کتاب، شرح سلطنت پادشاهان یهودا، یعنی حکومت جنوبی آمده است. در این بخش، به اصلاحات دینی و تجدید حیات روحانی در ایام حِزِقیا و یوشیای پادشاه توجه خاص شده است. اما سرانجام حکومت یهودا نیز به دست بابِلیها سقوط میکند، اورشلیم و معبد مقدس آن ویران میگردد، و اشرافِ قوم به تبعید میروند. به این ترتیب، تاریخ حکومت پادشاهان در قوم خدا به پایان میرسد.
اوّل تواریخ
کتابهای اوّل و دوّم تواریخ، مانند چهار کتابِ پیش از خود، در اصل یک کتاب بودند که برای نخستین بار به دست مترجمین هفتادتَنان به دو بخش تقسیم شدند. هدف این دو کتاب آن است که به یهودیانِ تبعید شده به بابِل نشان دهد که خدا عهد خود را با نیاکان ایشان از یاد نبرده و بار دیگر به یاری ایشان خواهد آمد.
عِزرا
کتابهای عِزرا و نِحِمیا گرچه در کتابمقدسهای ما دو کتاب مجزا هستند، اما در اصل اثری واحد بودند که میبایست با هم مطالعه شوند. این امر هم از سنّت یهود و هم از محتوای این دو کتاب استنباط میشود. در قدیمیترین نسخههای خطی عِزرا و نِحِمیا، این دو کتاب با هم ادغام شدهاند. آثار قدیمی یهودی نیز حاکی از همین امر است.
دانشمندانی چند بر این اعتقادند که نویسندۀ این دو کتاب، نگارندۀ کتابهای اوّل و دوّم تواریخ نیز بوده است. عِزرا و نِحِمیا، مانند اوّل و دوّم تواریخ به فهرستها اهمیت بسیار میدهند. در آنها هفت نامۀ رسمی یافت میشود که همه، بهجز یکی، به زبان آرامی هستند.
اِستر
گرچه نام نگارندۀ کتاب اِستر را نمیدانیم، اما از مطالب کتاب روشن است که او یهودی بوده و در یکی از شهرهای پارس میزیسته است. رویدادهای مذکور در این کتاب به سال ۴۶۰ قبل از میلاد مربوط است. هدف اصلی نگارنده شرح خاستگاه تاریخی عید سالانۀ پوریم و بیان ماجرای رهایی معجزهآسای یهودیان از توطئۀ شوم هامان است که نقشۀ قتلعام یهودیان را در ایام سلطنت خشایارشا کشیده بود. اِستر، دختر زیبای یهودی که در تبعید به سر میبُرد به مقام ملکۀ پارس نائل میگردد.
ایوب
وقتی انسان ناعادلانه رنج میبرد، خدا کجا است؟ آیا خدا قادرمطلق نیست؟ آیا او عادل نیست؟ آیا انسانی کاملاً پارسا یافت میشود؟ این پرسشها بر تمام کتاب ایوب سایه افکنده است. ایوب بیآنکه قصوری ورزیده باشد، رنج میبرد. دوستان ایوب میکوشند او را مجاب کنند که رنج و مشقت او پیامد گناه اوست. اما در صحنۀ ماجرا، علاوه بر خدا و شخص رنجدیده، شخص سوّمی نیز وجود دارد که در وقایع دخیل است، یعنی شیطان، آن مُدَعی. وقتی ایوب و دوستانش دیگر چیزی برای گفتن ندارند، خدا وارد صحنه میشود و سخن میگوید. اما گفتار خدا پرده از اسرار پنهان در پسِ معمای رنج بشر برنمیدارد. خدا فقط از ایوب و دوستانش میخواهد که در برابر این رازْ سرِ تسلیم فرود آورند. با این حال، پارسایی ایوب برای خدا ارزشمند است؛ از همین رو، سعادت را به زندگی او بازمیگرداند.
مزامیر
در کتابمقدس عبری، عنوان این کتاب ’ستایشها‘ است. عنوانی که در کتابمقدس یونانی برای آن به کار رفته، از کلمهای مشتق شده است به معنی ’به صدا درآوردن زِهها‘. بنابراین، مفهوم موسیقی در آن مستتر است. کلمۀ ’مَزامیر‘ در عربی، جمع ’مِزمار‘ است، به معنی شعری که با موسیقی خوانده میشود. این کتاب گاه ’زَبور داوود‘ نیز نامیده شده است، یعنی ’کتاب یا نوشتۀ داوود‘.
امثال سلیمان
کتاب امثال مجموعهای است از گفتهها که در اسرائیل باستان برای آموزش شیوۀ درست زندگی به قوم خدا، به کار برده میشد. بیشتر این گفتهها به سلیمان برمیگردد، ولی شماری نیز به آگور (۳۰:۱) و شاه لِموئیل (۳۱:۱) نسبت داده شده است. امثال همچون مزامیر به زبان شعر نگاشته شده است. یک مَثل در بیشتر موارد دربردارندۀ آیهای است کوتاه که نیمِ آن موضوع مثل را بیان میکند و نیم دیگر، موضوع را بازتاب میبخشد. آنچه امثال کتابمقدس را شهرت و محبوبیت بسیار بخشیده، بیانات نیرومند اما بس موجز آن است. همین ویژگی امثال، به خاطر سپردن و به کار بستن آنها را بسیار سهل و آسان میگرداند.
جامعه
نام این کتاب در عبری، ’کُهِلِت‘ است. مقصود کسی است که جامعه یا جماعتی را مورد خطاب قرار میدهد. این کتاب در ترجمۀ هفتادتَنان ’اِکلِسیاستِس‘ نام گرفته، یعنی ’معلم‘ یا ’واعظ‘. اِکلِسیاستِس از کلمۀ ’اِکلِسیا‘ به معنی ’جامعه‘ یا ’جماعت‘ مشتق گردیده است. این همان کلمهای است که در فارسی ’کلیسا‘ تلفظ میشود. به همین جهت، در سنت ترجمههای فارسی، برای این کتاب عنوان ’جامعه‘ بهکار رفته است.
غزل غزلهای سلیمان
کتاب ’غزل غزلهای سلیمان‘ سرودهای است عاشقانه. معنی عنوان کتاب، ’زیباترین غزل (سرودۀ عاشقانۀ) سلیمان‘ است. در خصوص تفسیر این سروده، مباحثات بسیار در طی قرون وجود داشته است. پیروان تفسیر تمثیلی، هیچ بنیان تاریخی یا واقعی برای این سروده قائل نیستند و آن را صرفاً بازنمودی از محبت خدا به اسرائیل و/یا محبت مسیح به کلیسا میدانند. پیروان تفسیر نمونهای، گرچه واقعیت تاریخی این سروده را نفی نمیکنند، آن را تصویری از مسیح به عنوان داماد و کلیسا به عنوان عروس او نیز میشمارند. اما اگر در عین ارزشمند شمردن این برداشتها، کتاب را همانگونه که هست، یعنی سرودی عاشقانه نیز تلقی کنیم، در آن صورت، غزل غزلها بر حقیقت بسیار مهم دیگری نیز روشنایی میافکند. آن حقیقت این است که عشق و رابطۀ جنسیِ مشروع میان زن و مرد از دیدگاه خدا امری بسیار زیبا و شایان ستایش است، چرا که خودِ خدا در پیدایش ۲:۲۴ آن را مقرر فرموده، تقدیس کرد.
اِشعیا
غالباً عقیده بر این است که اِشعیای نبی بزرگترین نبیِصاحبِ کتاب بوده است. او که با عاموس، هوشع و میکاهِ نبی همعصر بود، خدمت خود را در سال ۷۴۰ ق.م.، در سال وفات عُزّیای پادشاه آغاز کرد. طبق احادیث یهود، اِشعیا را در ایام سلطنت مَنَسی با ارّه دوپاره کردند. ممکن است عبرانیان ۱۱:۳۷ اشاره به همین رویداد باشد. احتمالاً اِشعیا بیشتر عمر خود را در اورشلیم سپری کرده و در ایام سلطنت حِزِقیای پادشاه از بیشترین نفوذ خود برخوردار بوده است.
اِرمیا
اِرمیا بهحق ’نبی گریان‘ نامیده شده است. زندگی شخصی و کشمکشهای او بیش از هر نبی دیگری در کتابش منعکس است. او که کاهن بود، خدمت خود را در سال ۶۲۶ ق.م. آغاز کرد و در زمانی پس از ۵۸۶ ق.م. به پایان رسانید. او در مصر وفات یافت، و بنا بر احادیث یهود، در آنجا سنگسار شد. صَفَنیا اندکزمانی پیش از او خدمت میکرد. حَبَقوق و احتمالاً عوبَدیا نیز همعصر او بودند. حِزقیال نیز در اواخر زندگی اِرمیا خدمت میکرد.
حِزقیال
حِزقیال از یهودیانی بود که در دوّمین دور از تهاجم بابِلیها به اورشلیم در سال ۵۹۷ ق.م. به دستور نبوکدنصر به اسارت رفتند. آنان به تبعیدیانی پیوستند که در سال سوّم یِهویاقیم به تبعید بِابل برده شده بودند (رجوع کنید به دانیال ۱:۱). اما چند سال بعد از این اسارت دوّم، اورشلیم دیگر بار طغیان کرد، و این بار بابِلیها در سال ۵۸۶ ق.م. شهر و معبد بزرگ آن را به آتش کشیده، بهتمامی ویران کردند.
دانیال
کتاب دانیال مجموعهای است از وقایع زندگی دانیال و رؤیاهای مکاشفهای او زمانی که در تبعید بابِل به سر میبرد. در بخش نخست کتاب، یعنی بابهای ۱ تا ۶، شاهد وفاداری دانیال و یارانش به احکام خدای یگانه هستیم. در بخش دوّم کتاب، یعنی باب ۷ به بعد، شرح رؤیاهای دانیال را میخوانیم که به زبانی مکاشفهای، ظهور و سقوط حکومتهای بزرگ آن روزگار را تا امپراطوری روم پیشگویی کرده، به ظهور مسیحِ موعود نیز اشاره میکند. چنین مینماید که عیسی مسیح نیز در تعالیم خود این پیشگوییها را مد نظر داشته است.
هوشع
کتاب هوشع نخستین کتاب از دوازده کتاب انبیای کوچک است؛ کوچک به لحاظ حجم کمتر آنها در مقایسه با نوشتههای اِشعیا، اِرمیا و حِزقیال. هوشع در واپسین سالهای مملکت شمالی، یعنی اسرائیل، زندگی و نبوّت میکرد. مملکت شمالی، ’اِفرایِم‘ نیز نامیده شده است، زیرا بزرگترین قبیله در آن بود. این دوره از حیات مملکت شمالی، دورهای بود بس متلاطم که پادشاهان یکی پس از دیگری بر تخت مینشستند و سقوط میکردند، تا اینکه سرانجام، مملکت شمالی در سالهای ۷۲۲-۷۲۱ قبل از میلاد به دست آشوریان از میان رفت.
یوئیل
از دغدغهای که یوئیل برای یهودا و اورشلیم داشت، میتوان احتمال داد که او در مملکت جنوبی میزیسته و نبوّت میکرده است. تاریخگذاری کتاب یوئیل به سبب تقارنهای آن با آثار عاموس، میکاه، صَفَنیا، اِرمیا و حِزقیال، بس دشوار است. به همین سبب، دانشمندانِ مختلف تاریخ نگارش آن را از سدۀ نهم تا سدۀ ششم ق.م. تخمین زدهاند. اما این امر تأثیری بر درک ما از پیام کتاب ندارد.
عاموس
عاموس اهل یهودا بود و به چوپانی اشتغال داشت. با این حال، فرستاده شده بود تا داوری خدا را بر مملکت شمالی، یعنی اسرائیل، اعلام کند. از اشاراتی که عاموس در آیۀ اوّل از باب اوّل به پادشاهان یهودا و اسرائیل میکند، مشخص است که او در اواسط سدۀ هشتم ق.م. نبوّت میکرده است. در این دوره، هر دو مملکت جنوبی و شمالی در اوج رونق اقتصادی، سیاسی و نظامی بودند. همین امر سبب شده بود اعیان و اشراف از زندگی بسیار تجملی برخوردار باشند و به هر نوع فساد و عمل غیراخلاقی دست بزنند و ثروت خود را به بهای ستم بر تنگدستان بیفزایند.
عوبَدیا
چیزی دربارۀ اصل و نسب و محل زندگی عوبَدیا نمیدانیم. تاریخ و محل نگارش کتاب او نیز مورد بحث است. آنچه میتواند در این خصوص تعیینکننده باشد، ارتباطِ آیاتِ ۱۱ تا ۱۴ با رویدادهای تاریخ قوم اسرائیل است. اگر حمله به اورشلیم در این آیات، به تهاجم فلسطینیان و اعراب در دورۀ سلطنتِ یِهورام اشاره داشته باشد، پس عوبَدیا در اواسط سدۀ نهم ق.م. نبوّت میکرده و با اِلیشَعِ نبی همعصر بوده است. اما اگر اشاره به تهاجم بابِلیها به اورشلیم باشد، در این صورت، عوبَدیا بین سالهای ۶۰۵ تا ۵۸۶ قبل از میلاد نبوّت میکرده و با اِرمیای نبی همعصر بوده است. دانشمندان نظر دوّم را محتملتر میشمارند.
یونس
بر اساس کتاب دوّم پادشاهان ۱۴:۲۵، موطن یونس نبی جَتخِفِر، در نزدیکی ناصره بود. از همین آیه میتوان دریافت که یونس در مملکت شمالی و در دورۀ طولانی و پررونق یِرُبعام دوّم (حدود ۷۹۳ تا ۷۵۳ ق.م.) میزیست و خدمت میکرد، یعنی اندکی پیش از عاموس نبی. یِرُبعام توانسته بود به واسطۀ مشکلات داخلیِ ملتهای آشور و اَرام، حدود مملکت خود را تا آنجا که در روزگار داوود و سلیمان بود، بگسترد. اما دیانت حقیقی رو به افول بود و مردم از نظر روحانی و اخلاقی دچار انحطاط بودند. از این رو، خدا بر آن بود که مملکت اسرائیل را به دست آشوریان تسلیم کند.
میکاه
میکاه اهل یهودا بود. از اشارهای که در ۱:۱ شده میتوان خدمت او را به سالهای ۷۵۰ تا ۶۸۶ ق.م. مربوط دانست. لذا او با اِشعیا و هوشع همعصر بوده است. به سبب تعلق به این دوره است که میکاه سقوط سامِرِه (۷۲۲-۷۲۱ ق.م.) را پیشگویی میکند. از اشاراتی که به وضع دیانت در میان قوم شده، به نظر میرسد خدمت او مربوط به زمانی پیش از اصلاحات حِزِقیای پادشاه باشد.
ناحوم
زادگاه و محل زندگی ناحوم (اِلقوش) مشخص نیست. نیز در کتاب او به هیچ پادشاهی اشاره نشده که بتوان بر اساس آن، تاریخ نگارش کتاب یا زمان خدمت این نبی را تعیین کرد. از مطالب کتاب میتوان دریافت که مملکت آشور در اوج قدرت خود بوده است، یعنی پیش از مرگ آشوربانیپال در سال ۶۲۶ ق.م. همچنین به سقوط نوآمون (در مصر) اشاره شده است (۳:۸ تا ۱۰) که در سال ۶۶۳ ق.م. رخ داد و خاطرهاش هنوز زنده بود. لذا میتوان تاریخ نگارش کتاب را حدود اواسط سدۀ هفتم قبل از میلاد دانست.
صَفَنیا
میکاه اهل یهودا بود. از اشارهای که در ۱:۱ شده میتوان خدمت او را به سالهای ۷۵۰ تا ۶۸۶ ق.م. مربوط دانست. لذا او با اِشعیا و هوشع همعصر بوده است. به سبب تعلق به این دوره است که میکاه سقوط سامِرِه (۷۲۲-۷۲۱ ق.م.) را پیشگویی میکند. از اشاراتی که به وضع دیانت در میان قوم شده، به نظر میرسد خدمت او مربوط به زمانی پیش از اصلاحات حِزِقیای پادشاه باشد.
حَجَّی
حَجَّی و زکریا هر دو انبیایی بودند که بازگشتگان از تبعید را به بازسازی معبد ترغیب میکردند. حَجَّی پیامهای خود را در سال دوّم سلطنت داریوش، پادشاه پارس، یعنی ۵۲۰ قبل از میلاد به نگارش درآورد. پیش از آن، دشمنان یهودیان با مخالفتها و کارشکنیهای خود، دستهای ایشان را در کار بازسازی معبد سست میکردند و منع قانونی برای آن میتراشیدند. اما در این سال، داریوش فرمان کوروش را به اجرا گذاشت و کار بازسازی از سر گرفته شد.
زکریا
زکریا مانند اِرمیا و حِزقیال، هم نبی بود و هم کاهن. رسالت او نیز همچون حَجَّی، ترغیب یهودیان به بازسازی معبد بود. کوروش، پادشاه پارس، در سال ۵۳۸ ق.م.، تبعیدیانِ یهودی را آزاد کرد تا به زادگاه خود بازگردند. حدود پنجاه هزار تن از ایشان بازگشتند و بیدرنگ دست به کار بازسازی معبد شدند. اما مخالفت همسایگان از بیرون، و بیتفاوتی قوم از درون، موجب وقفه در کار شد. شانزده سال بعد، زکریا و حَجَّی از جانب خدا رسالت یافتند تا قوم را به بازسازی معبد ترغیب کنند. در نتیجه، چهار سال بعد، یعنی در سال ۵۱۶ ق.م.، بنای معبد جدید تکمیل شد.
مَلاکی
پس از آنکه بازسازی معبد بزرگ در سال ۵۱۶ ق.م. به پایان رسید، عِزرای کاهن و چندین هزار یهودی دیگر در سال ۴۵۸ ق.م. با اجازۀ اردشیر پادشاه به یهودیه آمدند. همین پادشاه در سال ۴۴۵ به نِحِمیا اجازه داد به اورشلیم برود و حصارهای آن را مرمت کند. پس نِحِمیا به اورشلیم رفته، دیوارهای آن را مرمت میکند و دست به اصلاحات دینی میزند. به نظر میرسد مَلاکی نبی خدمت خود را در همین ایام به انجام رسانده باشد.
عهد قدیم
عهد جدید
انجیل مَتّی
انجیلهای مَتّی، مَرقُس و لوقا، اناجیل همنظر خوانده میشوند، زیرا میان ساختار و مطالب آنها شباهت بسیار وجود دارد. انجیل چهارم، یعنی انجیل یوحنا، دارای ساختار و محتوایی متفاوت است. هدف انجیل مَتّی اثبات این حقیقت است که عیسای ناصری همان ’مسیحای موعود‘، یعنی پادشاه و نجاتدهندۀ اسرائیل است که در کتبمقدّس یهودیان وعدۀ آمدنش داده شده بود.
انجیل مَرقُس
انجیل مَرقُس از نظر حجم کوتاهترین انجیل است. این از آن سبب است که تعالیم مسیح را کمتر از سایر انجیلها نقل میکند. توجه مرقس بیشتر به کارها و معجزات عیسی است؛ او با توصیف اینها ثابت میکند که عیسی پسر خداست (۱:۱؛ ۱۴:۶۱؛ ۱۵:۳۹). با این حال، تمام مطالب این انجیل بهجز یک مورد، در انجیل مَتّی و یا لوقا یافت میشود. امّا در تمام این موارد، شرح واقعه در انجیل مَرقُس مفصّلتر و شامل جزئیات بیشتر است. از این رو، بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که مَتّی و لوقا به هنگام نگارش اثر خود، انجیل مَرقُس را در نظر داشتهاند.
انجیل لوقا
انجیل لوقا تنها انجیلی است که مخاطبی مشخص دارد، یعنی ’عالیجناب تِئوفیلوس‘. بیشتر محققان بر این اعتقادند که تِئوفیلوس یکی از مقامات بلندپایۀ رومی بوده است. هدف لوقا از نوشتن کتابش این بود که تِئوفیلوس و احتمالاً سایر دوستان ایماندارش، در تعالیمی که پیشتر یافته بودند، استوار گردند. در میان نوشتههای کتب عهدجدید، دو اثر لوقا، یعنی انجیل او و کتاب اعمال رسولان، از سبک ادبی غنی و بسیار شیوا برخوردار بوده، دارای واژگانی بس غنی و متنوع است. لوقا آثار خود را چنان هنرمندانه به رشتۀ تحریر درآورده که ضمن ارائۀ اطلاعات دقیق تاریخی، مطالعۀ آنها برای خواننده بسی جذاب است.
انجیل یوحنا
انجیل یوحنا به لحاظ ساختار و محتوا با سه انجیل همنظر یعنی مَتّی، مرقس و لوقا، متفاوت است. در این انجیل به رویدادها و تعالیمی از زندگی عیسی اشاره شده که در سه انجیل دیگر نیامده است، به گونهای که با مطالعۀ آن، تصویر کاملتری از زندگی او به دست میآید. یوحنا خودْ هدف خویش را از نگارش انجیل چنین بیان میکند: «امّا اینها نوشته شد تا ایمان آورید که عیسی همان ’مسیح‘، پسر خداست، و تا با این ایمان، در نام او حیات داشته باشید» (۲۰:۳۱).
اعمال رسولان
کتاب اعمال رسولان ادامۀ انجیل لوقاست. هدف اصلی کتاب آن است که نشان دهد چگونه پیروان نخستین عیسی، تحت هدایت روحالقدس، بشارت انجیل را از اورشلیم به تمام یهودیه و سامِرِه و جهان مدیترانه تا سر حد روم رساندند (۱:۸). این کتاب سرگذشت جنبش مسیحی است که در آغاز در میان قوم یهود پا گرفت و سپس در میان ملل مختلفِ ساکن امپراتوری روم گسترش یافت.
رساله رومیان
پولس بر آن بود که از کلیسای شهر رُم دیدار کند، ولی پیش از آن میبایست به معرفی خود و اعتقاداتش میپرداخت. نگارش این نامه راه را برای سفر پولس به رُم هموار میکرد. قصد پولس آن بود که مدتی در خدمت مسیحیان آن شهر باشد و سپس با کمک و پشتیبانی آنان رهسپار اسپانیا شود. او در این نامه به تشریح درک خود از ایمان مسیحی و چگونگی کاربرد این ایمان در زندگی عملی و روزمره میپردازد. این نامه پیام پولس را به جامعترین شکل عرضه میدارد.
رساله اول قرنتیان
شهر قُرِنتُس مرکز ایالت اَخائیه در امپراتوری روم بود و یکی از شهرهای مهم یونان محسوب میشد. ترکیبی از نژادهای مختلف در قُرِنتُس زندگی میکردند. این شهر دارای اقتصادی شکوفا بود، و مردمانش به فرهنگ خود میبالیدند. ولی فسادِ اخلاقیِ آنها زبانزد همگان بود و به لحاظ دینی نیز به آرا و عقاید گوناگون اعتقاد داشتند.
رساله غلاطیان
با انتشار پیام انجیل و استقبال مردم از آن، بر شمار مسیحیان غیریهودی افزوده میشد و آنان در جوار مسیحیان یهودینژاد قرار میگرفتند. این همزیستی سؤالی مهم برمیانگیخت: آیا شخص برای آنکه واقعاً مسیحی باشد و همچون مسیحی واقعی زندگی کند، باید شریعت موسی را اجرا کند؟ در این نامه، پولس به بررسی این سؤال میپردازد و به آن پاسخ منفی میدهد. او تأکید میکند که ایمان، یگانه بنیاد زندگی مسیحی است و تنها از طریق ایمان میتوان مقبول خدا گشت و در پیشگاه او پارسا شمرده شد.
رساله فیلیپیان
نامۀ پولس رسول به فیلیپیان خطاب به نخستین کلیسایی است که او در خاک اروپا بنیان نهاد. این کلیسا در مقدونیه، یکی از ایالتهای امپراتوری روم، قرار داشت. پولس به هنگام نگارش این نامه، در روم زندانی بود. هدف پولس از نگارش نامه، در وهلۀ اوّل تشکر از مسیحیان فیلیپی بهخاطر هدیهای بود که برای رفع نیازهایش فرستاده بودند. در ضمن، او از این فرصت بهره میجوید تا نکاتی چند را با ایشان در میان بگذارد: ۱) ایشان را از احوال خود آگاه سازد؛ ۲) تشویقشان کند که در تحمّل آزارها استوار بمانند و در سختیها نیز شادی کنند؛ ۳) ترغیبشان کند که همچون مسیح فروتن باشند و اتحاد را میان خود حفظ کنند؛ ۴) به ایشان سفارش کند که تیموتائوس و اِپافْرودیتوس را بهگرمی پذیرا شوند؛ و ۵) ایشان را از خطر معلّمان دروغین برحذر دارد.ویژگی بارز این نامه، تأکید آن بر شادی، اطمینان، اتحاد و پشتکار در ایمان و زندگی مسیحی است. این نامه همچنین از علاقۀ عمیق پولس به کلیسای فیلیپی حکایت دارد.
رساله کولسیان
کولُسی یکی از شهرهای آسیای صغیر بود که در شرق شهر اَفِسُس قرار داشت. کلیسای کولُسی را نه خودِ پولس، بلکه احتمالاً یکی از همکارانش به نام اِپافْراس تأسیس کرده بود (۱:۷). اِپافْراس از جانب پولس به کولُسی اعزام شده بود و به نمایندگی از او در آنجا خدمت میکرد. از همین رو، پولس نسبت به آن کلیسا احساس مسئولیت مینمود. او دریافته بود که معلّمانی گمراه به کلیسای کولُسی نفوذ کردهاند و چنین تعلیم میدهند که برای شناخت خدا و دریافت نجات الهی، باید به راههایی غیر از ایمان به مسیح توسّل جست. از فحوای گفتار پولس میتوان دریافت که برخی از این معلّمان، مقام مسیح را بهدرستی درک نکرده بودند؛ برخی دیگر تعلیم میدادند که نجات از راه فلسفه و معرفتی رمزی به دست میآید؛ بعضی دیگر نیز راه دستیافتن به نجات را انجام فرایض شریعت میدانستند.
رساله اول تسالونیکان
تَسالونیکی (سالونیک) مرکز ایالت مقدونیه بود. پولس پس از ترک شهر فیلیپی، به تَسالونیکی رفت و کلیسایی در آنجا بنیان نهاد. امّا دیری نپایید که یهودیان به مخالفت با او برخاستند. آنان با مشاهدۀ موفقیت بشارتِ پولس در میان غیریهودیان، لبریز از خشم و حسادت شدند، زیرا بسیاری از این غیریهودیان پیشتر به یهودیت گرایش داشتند. پس پولس ناگزیر تَسالونیکی را ترک کرد و به بیریه رفت. پس از مدتی، هنگامیکه در قُرِنتُس بود، از طریق همکارش تیموتائوس خبرهایی دربارۀ مسیحیان تَسالونیکی دریافت کرد. طبق گزارش تیموتائوس، سؤالاتی دربارۀ بازگشت مسیح برای مسیحیان تَسالونیکی پیش آمده بود. لذا پولس این نامه را برای ایشان مینویسد.
رساله دوم تسالونیکان
تداوم ابهامی که دربارۀ بازگشت مسیح در کلیسای تَسالونیکی وجود داشت، سبب ایجاد مشکلات جدّی شده بود. پولس در نامۀ دوّم خود به تسالونیکیان بیان میدارد که پیش از بازگشت مسیح، شرارت و پلیدی، تحت رهبری شخصیتی اسرارآمیز که ’مرد بیدین‘ خوانده شده است، به اوج خواهد رسید. او به ضدیّت با مسیح بر خواهد خاست، امّا مسیح به هنگام بازگشت خود، با نَفَس دهانش او را هلاک خواهد کرد.
رساله اول تیموتائوس
تیموتائوس، ایمانداری جوان بود از مردمان آسیای صغیر. مادرش یهودی بود و پدرش یونانی. او همکار و دوست پولس در سفرهای بشارتی وی بود. پولس او را به نظارت بر کلیساهایی از جمله کلیسای اَفِسُس گماشته بود. چون ممکن بود پولس نتواند بهزودی از این کلیسا دیدار کند (۳:۱۴ و ۱۵)، این نامه را برای تیموتائوس نوشت تا: او را در خدمتش تشویق کند (۱:۳ و ۱۸)، تعالیم نادرست را اصلاح نماید (۱:۳-۷؛ ۴:۱-۸؛ ۶:۳-۵ و ۲۰-۲۱) و دربارۀ برخی امور مربوط به ادارۀ کلیسا همچون عبادت کلیسایی (۲:۱-۱۵) و انتصاب رهبران واجد شرایط (۳:۱-۳؛ ۵:۱۷-۲۵) رهنمودهایی بدهد.
رساله دوم تیموتائوس
بخش عمدهای از نامۀ دوّم پولس، اندرزهای شخصی او به تیموتائوس است، اندرزهایی که او به عنوان همکار و دوست جوان پولس به آن نیاز داشت. موضوع اصلی این نامه ’پایداری‘ است. پولس تیموتائوس را نصیحت و تشویق میکند که با وجود سختیها و مخالفتها، وفادارانه به شهادت خود دربارۀ عیسی مسیح ادامه دهد و بر تعلیم صحیح کتب مقدّس استوار بماند و وظیفۀ خود را به عنوان مبشّر و معلّم به جا آورد. پولس بهطور خاص به تیموتائوس هشدار میدهد که از درگیر شدن در مباحثات نابخردانه بپرهیزد، چراکه هیچ سودی نمیبخشد بلکه باعث هلاکت شنوندگان میشود.
تیطس
تیتوس از مسیحیان غیریهودی و همکار و دوست پولس در خدمات بشارتی او بود. پولس وظیفۀ نظارت بر کلیسای جزیرۀ کْرِت را بر عهدۀ تیتوس نهاده بود. این نامه به بررسی سه موضوع اصلی میپردازد. پولس در آغاز، خصوصیات لازم برای رهبران کلیسا را به تیتوس یادآور میشود. این امر، بخصوص با توجه به شیوۀ رفتار نادرست مردمان کْرِت اهمیت داشت. سپس تیتوس را اندرز میدهد که چگونه قشرهای مختلف کلیسا را تعلیم دهد. سرانجام، در آخرین بخش نامه، اندرزهایی پیرامون رفتار و مَنِش مسیحی وجود دارد که در آن پولس، بخصوص بر لزوم حفظ آرامش و روحیۀ همکاری و همچنین دوری از دشمنی و مجادله و چند دستگی در کلیسا تأکید میورزد.
فیلیمون
فیلیمون مسیحی برجستهای بود. او که احتمالاً یکی از اعضای کلیسای شهر کولُسی بود، بردهای داشت به نام اونیسیموس. این برده از نزد ارباب خود فیلیمون گریخته بود و گویا از اموال او نیز دزدیده بود. طبق قوانین روم، مجازات او مرگ بود. از قضا اونیسیموس با پولس که در این زمان زندانی بود، آشنا شد و از طریق او مسیحی گردید. این نامه بیانگر استدعای پولس از فیلیمون است مبنی بر اینکه بردۀ خود اونیسیموس را که پولس او را بازپس میفرستد، ببخشد و او را دیگر نه چون برده، بلکه چون برادر مسیحی بپذیرد.
عبرانیان
نامه به عبرانیان خطاب به مسیحیان یهودینژادی نوشته شده است که احتمالاً به سبب درک نادرستشان از مقام و کار عیسی مسیح، در خطر بازگشت به کیش سابق خود بودند. از این رو، نویسنده در آغاز مسیح را به عنوان مکاشفۀ حقیقی و نهایی خدا معرفی میکند و برتری او را بر فرشتگان و موسی و کهانت یهود ثابت مینماید. او با تأکید بر سه حقیقت مسلم به این کار دست میزند: ۱) عیسی پسر ازلی و ابدی خداست، لذا برتر از انبیای عهد عتیق، فرشتگان و موسی است. ۲) خدا عیسی را کاهنی ابدی اعلام کرده است، پس او برتر از کاهنان عهد عتیق است. ۳) عیسی مؤمنان را از گناه، ترس و مرگ رهایی میبخشد و در مقام کاهن اعظم، نجات و رستگاری حقیقی را برای آنان به ارمغان میآورد. نظام قربانیها و مراسم دینی یهود، تنها سایهای از این نجات عظیم است.
یعقوب
نامۀ یعقوب مجموعهای است از تعالیم عملی که به احتمال زیاد، خطاب به مسیحیان یهودینژادی نوشته شده است که در سرزمینهای اطراف فلسطین پراکنده بودند. از ویژگیهای برجستۀ این نامه، میتوان به این موارد اشاره کرد: ۱) آب و رنگ یهودی؛ ۲) تأکید بر مسیحیت عملی و ایمانی که اصالت خود را در اعمال فرد مؤمن نشان میدهد؛ ۳) بازتاب موعظۀ بالای کوه؛ ۴) شباهت به کتاب امثال سلیمان و ۵) نثر یونانی شیوا.
اول پطرس
نامۀ اوّل پطرس خطاب به مسیحیان ساکن در بخش شمالی آسیای صغیر نوشته شده است. هدف از نگارش این نامه، تشویق ایماندارانی است که به خاطر ایمان خود آزار میدیدند. نویسنده برای تحقق این هدف، یادآور میشود که امید واقعی در اثر ایمان به مرگ و قیام و وعدۀ بازگشت مسیح در دلها فروزان میماند. مؤمنان باید در پرتو این حقایق، صلیب خود را پذیرا شوند و درد و رنج را بر خود هموار سازند. آنان باید با اطمینان، رنج و سختی را همچون بوتۀ آزمایشی برای زدودن آلایِشها از ایمان خود بپذیرند، زیرا در روز بازگشت مسیح پاداش خواهند یافت.
دوم پطرس
مخاطبان نامۀ دوّم پطرس، شماری بسیار از مسیحیان اوّلیه را در بر میگیرد. هدف اصلی از نگارش، مقابله با معلّمان دروغین و نیز فساد اخلاقِ ناشی از تعالیم آنهاست. نویسنده چارۀ این مشکلات را شناختی صحیح از خدا و خداوندْ عیسی مسیح میداند. این شناخت به واسطۀ کسانی به ما رسیده است که خودْ عیسی مسیح را دیده و تعالیم او را شنیده بودند. نویسنده همچنین به مقابله با تعلیمی برمیخیزد که بازگشت مسیح را در آینده انکار میکند. پطرس بیان میدارد که علت تأخیر در بازگشت مسیح آن است که خدا نمیخواهد کسی هلاک شود، بلکه میخواهد همه توبه کنند و نجات یابند.
مکاشفه
کتاب مکاشفۀ یوحنا زمانی به نگارش درآمد که مسیحیان به خاطر اعتقادشان به خداوندیِ عیسی مسیح آزار میدیدند. هدف اصلی نویسنده، تشویق مؤمنان و امید دادن به آنهاست. او از آنان میخواهد که در زحمات و سختیها وفادار بمانند. بیشتر بخشهای کتاب را مکاشفات و رؤیاهایی تشکیل میدهد که در قالب زبانی نمادین بیان شده است. این زبان برای مسیحیان آن عصر قابل درک بود، امّا برای مسیحیان سایر اعصار آکنده از رمز و راز است.